فیلم ها، متن ها و موسقی های زیبای دیگر — بخش دوم — Various multimedia (2)

آهنگ سیاوش قمیشی — تصور کن
ﺗـﺼـﻮر ﻛـﻦ اﮔـﻪ ﺣﺘﻲ ﺗـﺼﻮر ﻛﺮدﻧـﺶ ﺳـﺨﺘـﻪ
‫ﺟﻬﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﻫﺮ اﻧﺴﺎﻧﻲ ﺗﻮ اون ﺧﻮﺷﺒﺨﺖِ ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﻪ
‫ﺟﻬﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺗﻮ اون ﭘﻮل و ﻧﮋاد و ﻗﺪرت ارزش ﻧﻴﺴﺖ
‫ﺟـﻮاب ﻫـﻢﺻـﺪاﻳﻲﻫﺎ ﭘﻠﻴـﺲ ﺿـﺪ ﺷـﻮرش ﻧﻴﺴﺖ …

آهنگ محسن چاوشی — دوست داشتم
تو این فکر بودم که با هر بهونه
یه بار آسمون و بیارم تو خونه
حواسم نبود که به تو فکر کردن خود آسمونه
خود آسمونه

پروردگارا مرا به بزرگی چیزهایی که داده ای آگاه کن
تا کوچکی چیزهایی که ندارم آرامشم را بر هم نزند.
پروردگارا اگر قرار است بسازیم، قدرتمان…
و اگر قرار است بسوزیم، طاقتمان عطا بفرما.
پاییز آمد در میان درختان
لانه کرده کبوتر
از تراوش باران می گریزد

خورشید از غم
با تمام غرورش
پشت ابر سیاهی
عاشقانه به گریه می نشیند

من با قلبی به سپیدی صبح
با امید بهاران
می روم به گلستان
همچو عطر اقاقی
لا به لای درختان می نشینم

خدایا شکرت که هنوز میتونم صدای قلبمو بشنوم. شکرت که هربار با ندایی درونی حضورت رو بیادم میاری.?
خدایا شکرت بابت چشمهایی که همیشه درست ترین راه هارو نشونم داده.?
خدایا شکرت بابت تنهایی ای که تمام عمر با من همراه بوده و جز تو کسی راهی به خلوتش نداشت.?
خدایا شکرت که هرلحظه از زندگی بهم یادآور میشی تا لبخند بزنم،ببخشم و بگذرم از هر غمی.?
خدایا شکرت بابت این دلتنگی،بابت اشک هایی که هنوز از گونه هام میچکه و دستی جز تو توان پاک کردن اون رو نداره.?
خدایا شکرت بابت پاهایی که ایستادن رو یادش دادی،قلبی که امید رو در دلش انداختی و صبری که ساعات بیقراری رو تاب بیاره. ?
??????
سازنده ترین کلمه
“صبر” است
برای داشتنش “دعا کن”….
روشن ترین کلمه
“امید” است
به آن “امیدوار باش”…
ضعیف ترین کلمه
“حسرت” است آن را نخور…
محکم ترین کلمه
“پشتکار” است
آن را “داشته باش”
امروز روز دیگریست
آنقدر مشغول
دوست داشتن زندگی باش
ڪه فرصتی برای
نفرت نداشته باشی ?
??
می گویند میزِ شادی ِ جهان
چهار پایه دارد:
دو تای آن را مولانا به ما نشان داده
دو تای دیگر را حافظ
دو تایی که مولانا معرفی کرده
“مرنج !” و ” مرنجان !”
مانند باران باشید که پلیدیها را می شوید و
دوباره به آسمان می رود ، پاک می شود وبه
زمین برمی گردد
و حافظ گفته :
“بنوش !” و ” بنوشان!”
هر نعمتی که خدا به شما داده
از “مال” یا “سلامتی “؛
از “معرفت ” و ” آگاهی”
با دیگران تقسیم کنید و دیگران را در این سهیم کنید
چون همه اینها امانتی ست که
به ما داده شده وباید آن را منتقل کنیم.
پس بیایید همه باهم “مرنجیم”و”مرنجانیم” و
“بنوشیم ” و”بنوشانیم” ؛ و دراین خاک ؛در این مزرعه پاک ؛ بجز “مهر!” ؛ بجز”عشق!”؛دگر تخم نکاریم .
تقدیم به همه آنهایی که دوستشان دارم .??
گر کسی تو را با تمام مهربانیت
دوست نداشت، دلگیر مباش…
که نه تو گناهکاری نه او
آنگاه که مهر می ‌ورزی مهربانیت تو را
زیباترین معصوم دنیا می‌کند …
پس خود را گناهکار مبین…
من عیسی نامی را می شناسم که
ده بیمار را در یک روز شفا داد
و تنها یکی سپاسش گفت!
من خدایی می شناسم كه
ابر رحمتش به زمین و زمان باریده
یکی سپاسش می گوید و هزاران نفر کفر !
پس مپندار بهتر از آنچه
عیسی و خدایش را سپاس گفتند
از تو برای مهربانیت قدردانی کنند.
پس از ناسپاسی هایشان
مرنج و در شاد کردن دلهایشان بکوش
که این روح توست كه با مهربانی آرام میگیرد
تو با مهر ورزیدنت بال و پر میگیری …
خوبی دلیل جاودانگی تو خواهد شد …
پس به راهت ادامه بده
دوست بدار نه برای آنکه دوستت بدارند …
تو به پاس زیبایی عشق
عشق بورز و جاودانه باش…?
‏اگر کسی را دیدید ک از همه چیز لذت میبرد
سخت نمیگیرد
میبخشد
میخندد و
میخنداند
او نه بی مشکل است و نه شیرین مغز
او فقط طوفان‌های هولناکی را پشت سر گذاشته و قدر داشته‌هایش را میداند
هفت درس مولانا ?
-عشق را بی معرفت معنا مکن
زر نداری مشت خود را وا مکن
-گر نداری دانش ترکیب رنگ
بین گلها، زشت یا زیبا نکن
-پیرو خورشید یا آیینه باش
هر چه عریان دیده ای افشا مکن
-ای که از لرزیدن دل آگهی
هیچ کس را هیچ جا رسوا مکن
-دل شود روشن زشمع اعتراف
با کس ار بد کرده ای، حاشا مکن
-زر بدست طفل دادن ابلهی ست
اشک را نذر غم دنیا مکن
-خوب دیدن شرط انسان بودن است
عیب را در این و آن پیدا مکن
? @BooksCom
این شعر استاد فریدون مشیری رو هرشب قبل خواب بخونید
ﯾﺎﺩ ﻣﻦ ﺑﺎﺷﺪ ﻓﺮﺩﺍ ﺩﻡ ﺻﺒﺢ
ﺟﻮﺭ ﺩﯾﮕﺮ ﺑﺎﺷم
ﺑﺪ ﻧﮕﻮﯾﻢ ﺑﻪ ﻫﻮﺍ، ﺁﺏ ، ﺯﻣﯿﻦ
ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﺑﺎﺷﻢ، ﺑﺎ ﻣﺮﺩﻡ ﺷﻬﺮ
ﻭ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﮐﻨﻢ، ﻫﺮ ﭼﻪ ﮔﺬﺷﺖ
ﺧﺎﻧﻪ ﯼ ﺩﻝ، ﺑﺘﮑﺎﻧﻢ ﺍﺯﻏﻢ
ﻭ ﺑﻪ ﺩﺳﺘﻤﺎﻟﯽ ﺍﺯ ﺟﻨﺲ ﮔﺬﺷﺖ ،
ﺑﺰﺩﺍﯾﻢ ﺩﯾﮕﺮ،ﺗﺎﺭ ﮐﺪﻭﺭﺕ، ﺍﺯ ﺩﻝ
ﻣﺸﺖ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﮐﻨﻢ، ﺗﺎ ﮐﻪ ﺩﺳﺘﯽ ﮔﺮﺩﺩ
ﻭ ﺑﻪ ﻟﺒﺨﻨﺪﯼ ﺧﻮﺵ
ﺩﺳﺖ ﺩﺭ ﺩﺳﺖ ﺯﻣﺎﻥ ﺑﮕﺬﺍﺭﻡ
ﯾﺎﺩ ﻣﻦ ﺑﺎﺷﺪ ﻓﺮﺩﺍ ﺩﻡ ﺻﺒﺢ
ﺑﻪ ﻧﺴﯿﻢ ﺍﺯ ﺳﺮ ﺻﺪﻕ، ﺳﻼﻣﯽ ﺑﺪﻫﻢ
ﻭ ﺑﻪ ﺍﻧﮕﺸﺖ ﻧﺨﯽ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﺑﺴﺖ
ﺗﺎ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ، ﻧﮕﺮﺩﺩ ﻓﺮﺩﺍ
ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺷﯿﺮﯾﻦ ﺍﺳﺖ، ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﮐﺮﺩ
ﮔﺮﭼﻪ ﺩﯾﺮ ﺍﺳﺖ ﻭﻟﯽ
ﮐﺎﺳﻪ ﺍﯼ ﺁﺏ ﺑﻪ ﭘﺸﺖ ﺳﺮ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺑﺮﯾﺰﻡ ،ﺷﺎﯾﺪ
ﺑﻪ ﺳﻼﻣﺖ ﺯ ﺳﻔﺮ ﺑﺮﮔﺮﺩﺩ
ﺑﺬﺭ ﺍﻣﯿﺪ ﺑﮑﺎﺭﻡ، ﺩﺭ ﺩﻝ
ﻟﺤﻈﻪ ﺭﺍ ﺩﺭ ﯾﺎﺑﻢ
ﻣﻦ ﺑﻪ ﺑﺎﺯﺍﺭ ﻣﺤﺒﺖ ﺑﺮﻭﻡ ﻓﺮﺩﺍ ﺻﺒﺢ
ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﯽ ﺧﻮﺩﻡ، ﻋﺮﺿﻪ ﮐﻨﻢ
ﯾﮏ ﺑﻐﻞ ﻋﺸﻖ ﺍﺯ ﺁﻧﺠﺎ ﺑﺨﺮم
ﯾﺎﺩ ﻣﻦ ﺑﺎﺷﺪ ﻓﺮﺩﺍ ﺣﺘﻤﺎ
ﺑﻪ ﺳﻼﻣﯽ، ﺩﻝ ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ ﯼ ﺧﻮﺩ ﺷﺎﺩ ﮐﻨﻢ
ﺑﮕﺬﺭﻡ ﺍﺯ ﺳﺮ ﺗﻘﺼﯿﺮ ﺭﻓﯿﻖ ، ﺑﻨﺸﯿﻨﻢ ﺩﻡ ﺩﺭ
ﭼﺸﻢ ﺑﺮ ﮐﻮﭼﻪ ﺑﺪﻭﺯﻡ ﺑﺎ ﺷﻮﻕ
ﺗﺎ ﮐﻪ ﺷﺎﯾﺪ ﺑﺮﺳﺪ ﻫﻤﺴﻔﺮﯼ ، ﺑﺒﺮﺩ ﺍﯾﻦ ﺩﻝ ﻣﺎﺭﺍ ﺑﺎ ﺧﻮﺩ
ﻭ ﺑﺪﺍﻧﻢ ﺩﯾﮕﺮ ﻗﻬﺮ ﻫﻢ ﭼﯿﺰ ﺑﺪﯾﺴﺖ
ﯾﺎﺩ ﻣﻦ ﺑﺎﺷﺪ ﻓﺮﺩﺍ ﺣﺘﻤﺎ
ﺑﺎﻭﺭ ﺍﯾﻦ ﺭﺍ ﺑﮑﻨﻢ، ﮐﻪ ﺩﮔﺮ ﻓﺮﺻﺖ ﻧﯿﺴﺖ
ﻭ ﺑﺪﺍﻧﻢ ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﺩﯾﺮ ﮐﻨﻢ ،ﻣﻬﻠﺘﯽ ﻧﯿﺴﺖ ﻣﺮﺍ
ﻭ ﺑﺪﺍﻧﻢ ﮐﻪ ﺷﺒﯽ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﺭﻓﺖ
ﻭ ﺷﺒﯽ ﻫﺴﺖ، ﮐﻪ ﻧﯿﺴﺖ، ﭘﺲ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻓﺮﺩﺍﯾﯽ
خدایا
???????
شکرت?
در خانه هستم
نه در بیمارستان.
شکرت?
روی مبل نشستم
نه دربستر بیماری
شکرت?
راحت نفس میکشم
نه با مشقت و درد.
شکرت?
طعم غذاهارامیچشم
لذت میبرم
نه با سرم که تزریقم کنند
شکرت?
دلتنگ عزیزانم هستم و
به لطف تو امیدوارم
شکرت?
صدا و تصویر
عزیزان راه دورم
را میبینم و میشنوم،
شکرت?
پاییز رادوباره می‌بینم وپایان عمرم نبود.
شکرت?
خورشید با مهر
وبی‌منت برسرمان می تابد.
شکرت?
با باران بیکرانت
طبیعت زنده شد
و دو باره گیاهان سر از زمین برآورده و
چشمهایم را نوازش
میدهد.
شکرت?
امروز
قدر همه داشته هایم
را فهمیدم
بیشتر ازهمیشه
شكر براي تمامي نعماتت?
✨✨✨✨✨✨
شکر
که شکرگزارتم
??????
خدای مهربانم
زنده ها را شاکروصبوری
رفتگان را رحمت
بیماران را سلامت
ناامیدان را بشارت
ببخشای
ازفضل وکرمت
???????
آمين
?????
???
این شعر خیلی قشنگه بخونید?
?دل تنگم دوباره سادگی کرد
?بـازم یـاد زمــان بچگــی کرد
?دلم یاد بیست سال پیش کرده
?هـوای بـستـگان خـویـش کرده
?همان موقع که دلها شاد بودند
?هـمـــه دل زنـــده و آبـــاد بودند
?همه کوی و گذر لطف و صفا بود
?سـخــن از مهــربـانـی و وفـــا بود
?قدیـمــا زندگی رنگـی دگر داشت
?زمونه ریتم و آهنگی دگر داشت
?یه رنگی بود و لطف و مهربانی
?سـرور و جشن بود و شـادمـانی
?قدیما هیچکس نامردی نمی کرد
?کســی ابـراز دلـســردی نمی کرد
?چرا بازار نـامـــردی شلوغه!؟
?چرا مهر و وفــاداری دروغه!؟
?چرا مهـر و محبت کیمیـا شد
?همه دنیا پر از رنگ و ریا شد
?چطوری بسته شد درهای رحمت
?کجــا رفت آن همه مهــر و محبت
?چرا مردم شدند در غم گرفتار
?دلـم تنگه از این آشفتـه بازار
?بگو رحم و مروتها کجا رفت؟
?جوانمردی فتوتها کجا رفت؟
?بـرادر بـا بـرادر جنگ داره
?پدر از بچه خود ننگ داره
?پـدر سالاری از بن ریشه کن شد
?پسـر سالاری و خر در چمن شد
?جوان تا ظهر زیر رختخوابه
?پدر بیچــاره در رنـج و عذابه
?قدیما که همش حرف پسر بود
?عـصـــای پیــریِ دست پدر بود
?کنون برخی پسرها بی بخارند
?تعصب مـــردی و غیــرت ندارند
?نمى دانـم چـرا دنیــا عوض شد
?همه دلها پر از کین و غرض شد
?نـهــال آرزوها بی ثمر شد
?برادر از برادر بی خبر شد
?دگـــر حــرفـی ز عمو و دایـی نیست
?چه شد خاله، خبر از زندایی نيست
?پســر خاله نمی گیرد سراغت
?نمی روید گلی دیگر به باغت
?همــه فــامـیـــل از هـمـدیــگه دورند
?چرا اینگونه سرد و سوت و کورند
?بسی لعنت به این رسم زمونه
?به این دنیـای بر عکس وارونه
?یکی مـاشیـن میـلیــاردی سـواره
?یکی هم یک موتور سیکلت نداره
?یکی در پول و ثروت غوطه ور شد
?یـکـی هـــم از نـداری در بـه در شد
?یکی املاک و صدها خانه داره
?یکی مـحتـــاج یک پـول اجــاره
?یکی درگیر درد بی علاجه
?یکی دنـبــال وام ازدواجــه
?یکی مـیــمـیــره از درد خـمـــاری
?یکی در پارتی و شب زنده داری
?ببخشیدکه این دل بنده سادگی کرد
?دلــش یــاد زمـــان بـچـگـی کرد
? @irDastanak ?
???